بی بی
کیارش مامان ما روز 5 شنبه 24 مرداد سوار هواپیما نشدیم و نرفتیم آخه 23 مرداد ساعت 9:30 شب باخبر شدیم بی بی بابایی فوت کرده برای همین 5شنبه رو کنسل کردیم و گذاشتیم برای دوشنبه یعنی فردا اگه خدا بخواد بریم تو این چند روز هم شبا می رفتیم خونه عموی بابا می نشستیم و برای احساس همدردی و شما اصلا تو اتاق بند نمیشدی هی از این اتاق به این اتاق می رفتیم یا تو حیاط می بردمت ولی خیلی گرم بود مجبور بودیم دوباره بیایم داخل خلاصه اگه 5 دقیقه می سپردمت به بابایی همه سراغتو می گرفتند که پسرت کو اونکه همیشه بهت چسبیده و اگه هم می رفتی پیش بابایی هی می گفتی ما ما ما ما یعنی منو ببر پیش ماما قربونت بشم خوشگلم اون...
نویسنده :
مامانی
3:06